بسم رب المهدی(عج)
یاد باد آن روزگاران یاد باد...
اینک اما عده ای آتش شدند /بعد کوچ کوها آرش شدند
بزدلانی کز هراس ابتر شدند/از بسیجی ها بسیجی تر شدند
....
این صدای بوستانی پرپر است/این زبان سرخ نسلی بی سر است
با همان هایم که در دین غش زدند /ریشه اسلام را آتش زدند
پای خندق ها احد را ساختند /زهر در جام خمینی ریختند
روزگاران عجیبی آمدند/نسلهای نا نجیبی آمدن
....
بذرهای ناشناس وگول وگند/از میان خاک وخون قد می کشند
بعضی از آنها که خون نوشیده اند/ارث جنگ عشق را پوشیده اند
....
عشق بود وداغ بود و سوز بود/آه گویی این همه دیروز بود
اینک اما در نگاهی راز نیست/در گلویی عقده ای آواز نیست
نسلهای جاودان فانی شدند/شعر ها هم ،آنچه میدانی شدند
زنده های کمتر از مردارها/با شما یم ای غنیمت خوارها
بذر هفتاد و دو امت در شما/بردگان سکه، لعنت بر شما
باز دنیا کاسه خمر شماست/باز هم شیطان اولی الامر شماست
با همانهایم که بعد از اولی/شوکران ریختند در کام علی
باز ایا استخوانی در گلوست/باز ایا خوار در چشمان اوست
....
حاصل آن ماجراها حیرت است؟/میوه فرهنگ جبهه عشرت است؟
حاصل آغازها پایان شده است؟ /میوه فرهنگ جبهه نان شده است؟
شعله ها ! سردیم ما سردیم ما/رخصتی شاید که بر گردیم ما
یسطرون هم رفت و ما نون مانده ایم/بعد لیلا باز مجنون مانده ایم
در تکاپوی شبیخون مانده ایم/در سکوت خویش جیحون مانده ایم
بعد اتمام بیابانها هنوز/ما بیابان گردو مجنون مانده ایم
....
ای شهیدان ! دردها برگشته اند/روزهامان را به شب آغشته اند
فصلهامان گونه ای دیگر شدند/چشمهامان مست وجادوگر شدند
روحمان سخت وتن آلوده اند/آسمانهامان لجن آلوده اند
التماس دعا
خدایا تا ظهور دولت یار /گل پیغمبر ما را نگهدار
عاشق مهدیار